سنگ و سبو

سنگ و سبو

این جا صرفاً
ثبت خاطرات
خانواده
شخصی
و
.
.
.

...
...
نویسنده

در درون خزیده

شنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۴۹ ب.ظ

داداش بزرگه وقتی می خواست تصمیم های سخت و مهم بگیره موهاش رو از ته می زد و می نشست تو خونه. یه بار تابستون بین سال های دانشگاهش موهاش رو از ته زد و یه حنا روش. هنوز عکساش هست یه جایی گذاشتیم واسه بعدنا. الان دقیقا توی همون حسم. باید موهام رو از ته بزنم. یه حنا روش. بشینم تو خونه. شاید یکی بگه: همین جوریش الان تو خونه نشستی خب چه کاریه؟! اما من بهش می گم این یه تصمیم خیلی مهمه. یه چیزی هست که آدم متوجه نمی شه اما خب حتما باید موها رو از ته زد و نشست تو خونه. اثر داره. واسه داداش که اثر داشت.

۹۵/۰۴/۲۶
چهارمی

نظرات  (۳)

خب تصمیم مهم چیه؟
پاسخ:
 تصمیم های مهم رو نباید گفت. یکی از خاصیت های مهم بودن نگفتنه.
۲۷ تیر ۹۵ ، ۱۸:۵۳ طلبه مجاهد فی سبیل الله:)))
تا آنجایی که ما یادمان می آید داداش بزرگه همینجوری اش هم می نشست تویه خانه :))))
حالا وقتی تصمیم میخواسته بگیره چه فکری داشته که موهاش رو می زده نمی دونم:))))
یعنی وقتی می خواست تصمیم بگیره هر کاری می کرد الا اینکه ذهنش را درگیر خود ماجرا کند ... غیبتش را هم می کنم و خیلی بهم می چسبد 


نبات وقتی می خواهد اسامی نوک سیاه و نوک طلا را ببرد و خودش ،درن قاب تصویر:
امین،پاتی ،زهرا خانوم :)))))))))))))))
پاسخ:
داداش بزرگه البته که در درون خزیده بود. (:
زمان نوجوانی الگوی رفتاری ام بود. شاید به دلیل سیستم "پشت سرش بودم." ولی به دلیل تفاوت جنسیت هیچ وقت نتوانستم موهای سرم را به خاطر تصمیم های بزرگ بزنم.
 به نظر من همیشه حاشیه های یک مساله مهم تر از خود مساله است. حرف هایی که اینجا نوشته می شود حکم غیبت ندارد. دفاعی باشد انجام می شود. ((:

+هر انسانی در زندگی به نوعی خودبزرگ بینی گرفتار است. "نبات" هم. این را هم اضافه کن که مرید "پاتی" است و " امین" الهه ی ترسش. ((:
چه جالب!
موفق باشید!
پاسخ:
ممنون :)
و هم چنین شما!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی