خردمند مرد آنست که چون کودکان را در گوشه خانه بنگرد عقل در مغز بچرخاند و به بصیرت دل در آن نگرد تا آنچ صواب است از او بیرون کند، اگر زیرک بود همان گونه که نگریسته راه را کج کند و به روی خود نیاورد که این چنین ساکت در کُنجکی آرام گرفته اند.
یک سال از به دنیا آمدنش گذشت. یک سال تلاش برای ضعیف نماندن. یک سال تلاش برای راه رفتن. یک سال زندگی نسبتا مسالمت آمیز با نوک سیاه.-البته اگر از خشم های مقطعی این برادر چشم پوشی کرد.-