سنگ و سبو

سنگ و سبو

این جا صرفاً
ثبت خاطرات
خانواده
شخصی
و
.
.
.

...
...
نویسنده



همیشه دوست داشتم تکه هایی از مجله های پدر رو که می خونم و دوستشون داشتم با قیچی جدا کنم و بزنم به دیوار. اما هیچ وقت به این آرزوم نرسیدم.

۹۵/۰۳/۳۱
چهارمی

نظرات  (۱)

۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۷:۳۴ طلبه مجاهد فی سبیل الله:)))
حالا میتونی به آرزوت برسی :))))))))
هیشکی هم کاریت نداره
ولی مطمئنم دیگه آرزوت نیست و کیف نمیده :))
بله آرزو اگه در لحظه اش برآورده نشه دیگه آرزو نیست یه چی دیگه است :)
پاسخ:
 منم مثل تو فکر می کنم. همینه. دیگه آرزو نیست.
خیلی چیزها دیگه آرزوم نیست. اما اون موقع ها بیشتر انرژی ام رو می گذاشتم که راهی برای به دست آوردنشون بدست بیارم. اما الان فقط توهمش مونده.
چند سال دیگه همین فکر رو داریم نسبت به آروزهای الانمون. البته اگه زنده باشیم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی